هـشـتـــ8 ســال شـهــیــد

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۹۶، ۱۸:۵۳ - شهیده مدافعه حرم عمه ام زینب
    چه عالیی
  • ۱۴ بهمن ۹۵، ۱۸:۱۲ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    زوروی شما کیه؟

۵۰ مطلب با موضوع «متـنهــای ادبــــی ، اشعار و نکته های ناب» ثبت شده است

پـروردڱارا
واژه شهیـــد
چیست ...!
ڪه روی
هر جوانے میڱذارے
این چنین زیبا میشـود.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۹:۴۴
حدیث

🌱🍥🌱🍥🌱

یاﺩ ﭘـلاڪ ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﺷُـﻤﺎﺭﻩ ﭘَـﺮﻭﺍﺯ " ﺑﻮﺩ؛

ﯾﺎﺩ  ﭼفیه  ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﻋَﻼﻣﺖ ﺯُﻫـﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑـﺮﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭے ﺍﺯ
ﻧﯿﺎﺯﻫـﺎ "

ﯾﺎﺩ ﭘﻮتین ﻫـﺎیے ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﻣِﺸﮑے ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺧﻮﺩ ﺫَﺭﻩ ﺍے
ﺗﯿـﺮﮔے ﻭ ﺗﺎﺭﯾڪے ﺑﺮ ﺟﺎے ﻧَﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ "

ﯾﺎﺩ ﻟباس ﻫـﺎیے  ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﺍﺯ ﺑَﺲ ﻋﺰﯾـﺰ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺧﺪﺍ ﺯَﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭَﻧﮓ
ﺁﻧﻬـﺎ ﺁﻓﺮﯾﺪ "

ﯾﺎﺩ بیسیـﻢ  ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﺭﺍﺑِـﻂ ﺩِﻻﻭَﺭ ﻣَـﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺁﺳِﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ "

ﯾﺎﺩ مین ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﺳَـڪﻮے ﭘَـﺮﻭﺍﺯ ﺑﻮﺩ "

ﯾﺎﺩ  ﮔلوله ﻫﺎ  ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﻗﺎﺻـِﺪ ﻭِﺻــــــﺎﻝ ﺑﻮﺩﻧﺪ "

ﯾﺎﺩ ﺳنگر  ﺑﺨﯿﺮ ڪﮧ
" ﻣُﻔﺼَّﻞ ﺗﺮﯾـﻦ ﻣﯿﻬﻤﺎنے ﺍﺷڪ ﻭ ﺧُﻠـﻮﺹ ﺭﺍ
ﺑﺪﻭﻥ ﺧَـﺮﺝ ﻫﺎے ﮐَـﻼﻥ ﺗَﺮﺗﯿـﺐ ﻣﯿﺪﺍﺩ "
یـــــادش بخیر ...

روزگارجبهه هایادش بخیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۹:۳۹
حدیث

دروغ چرا؟ بعضی ها جوان که بودند یواشکی یک کارهایی می کردند!

یواشکی ساکشان را می بستند و بدون این که پدر و مادر بفهمند با خودشان بیرون می بردند و به بهانۀ مدرسه، جیم می زدند و می رفتند جبهه.
قبلش یواشکی دست برده بودند توی شناسنامه و سن شان را تغییر داده بودند.
بعضی ها یواشکی دار و ندارشان را می دادند به فقرا یا کمک می کردند به جبهه.
شب ها یواشکی از چادر یا اتاق یا سنگر می زدند بیرون و نماز شب می خواندند.
یواشکی های شان هم عالمی داشت.

شهدا! شماکه صدایتان به خدا میرسد! به او بگویید خلوت های ما را نگاه نکند...
"خیلی یواشکی هایمان عوض شده است"*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۴:۲۲
حدیث

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است یا اندر این زمانه در باغ بسته است؛

خندید و گفت:

ساده نباش ای قفس پرست...

در بسته نیست...

بال و پر تو شکسته است...🌷



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۴:۵۷
حدیث


تو در طلبِ راه،

گمنام شدی ...

و من در طلبِ نام،

گمراه ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۲۲:۱۵
حدیث

ولادت ، دست خودمان نیست ...
ولی چگونه رفتن دست خودمان است ...
برای یکی وفات و برای یکی شهادت ...
می نویسند ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۱۳:۳۳
حدیث

از شهید بابایى پرسیدند :

" عباس جان چه خبر ؟
چه کار میکنى ؟ "

گفت :

" به نگهبانى دل مشغولیم ..
که غیر از خدا وارد نشود .


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۰۸:۱۷
حدیث

کوچه هایمان را به نامشان کردیم ، که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم ؛ بدانیم

گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۶:۱۸
حدیث


إِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ...

و (خدا) آنچه را در درون دلهاست، می داند!
فاطر/38

در دل من
چه می گذرد ...
که همچنان ...
لایق نمی شوم؟!


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۳
حدیث

خدایا
بہ رد پاهایشان
بہ قطره قطره خونشان
بہ قلب پر اضطرابمان
بہ اشتیاق قلبشان

قسمت مےدهیم

خدایا! عاقبتــ ما را ختم به شهادتــ ڪن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۰
حدیث