فرمانده :
خاکی ترین بی آلایش ترین و فعال ترین نیروی حاضر در جبهه .
عملیات:
نعمتی از جانب خداوند متعال برای دریافت مقام های باشکوه؛ شهید ، جانباز و رزمنده .
من آن سال ها نبودم
هیچ خاطره ای در ذهن ندارم
هیچ یعنی هیچ
بعضی خاطره ها به فراموشی میروند؛ اما پس از مدتی با بهانه ای دوباره زنده می شوند.
اما من و آن هایی که در سال های دفاع مقدس نبودیم هیچ خاطره ای از آن سال ها نداریم که حتی با بهانه ای زنده شوند. من و مایی که نبودیم فقط از آن ها که بودند می خواهیم آن روزها را برایمان روایت کنند. بگویند آنچه دیدند. این سرزمین راویان زیادی دارد که در آن سال ها بودند و ما نسل بعد از جنگ که آن سال ها نبودیم چشم انتظار روایت آن ها هستیم. روایتهایی که اگر به ما منتقل نشود به نسل های بعد هم منتقل نخواهد شد و این خطر بزرگی است.
کاش از پدران و برادرانمان که در روزهای دفاع مقدس بودند بخواهیم تا دیده هایشان را حکایت کنند تا ما هم به رسم ادب و احترام و وظیفه رشادت های خالصانه ی مردان خدا در آن سال ها را ثبت کنیم...
سنگر : قصری زیبا و باشکوه که تمام افراد ساکن آن پادشاهانی با اخلاص و عابد و مومن هستند